سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رسم عاشقی
نسیم دانه را از دوش مورچه انداخت... مورچه دانه را دوباره بر دوشش گذاشت... رو به خدا کرد و گفت: گاهی یادم میرود بودنت را... کاش بیشتر نسیم بوزد... 
قالب وبلاگ

*بسم الله الرحمن الرحیم*

حرفهائی که خدا نگفت (قسمت پنجم)

بنده من ! ... بعضی وقتها که وضو می گیری و برای خواندن نماز می آیی آنقدر ذوق می کنم که باورت نمی شود همه ی فرشتگان را صدا می زنم تا بیایند و تو را تماشا کنند وقتی همه جمع شدند ، به آنها می گویم : «نگاه کنید . بنده ی من آمده با من حرف بزند» ولی وقتی شروع می کنی به حرف زدن با من و می رسی به جمله «فقط تو را دوست دارم و تنها تو را می پرستم» (ایّاک نعبد) فرشته ها پنهانی می خندند و تو را مسخره می کنند و کاش می دانستی چقدر دلم می سوزد ... جانشین من ! وقتی به فرشته ها می گویم بنده ی من واقعاً مرا دوست دارد ، فرشته ها می گویند : «او را امتحان کن» و من برای اینکه به آنها ثابت کنم که تو مرا دوست داری از تو امتحان می گیرم ولی تو با آنکه جواب درست را می دانی ، «اشتباه» جواب می دهی و کاش می دانستی چقدر نزد فرشتگان خجالت می کشم ... کاش اصلاً نمی آمدی و کاش اصلاً نمی گفتی که فقط مرا دوست داری ...

اللهم صل علی محمد و ال محمد

یاعلی


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 92/8/15 ] [ 10:29 عصر ] [ kebriya ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

به من در کودکی بارها آموخته اند که همه ی آدمها میمیرند ولی کسی به من هیچگاه نیاموخت که همه ی آدمها زندگی نمیکنند و کسی به من نیاموخت که هر تولدی آغاز هر زندگی نیست همانطوری که هر مرگی پایان هر زندگی نمیباشد...
آخرین مطالب
لینک دوستان
آرشیو مطالب
امکانات وب