رسم عاشقی نسیم دانه را از دوش مورچه انداخت...
مورچه دانه را دوباره بر دوشش گذاشت...
رو به خدا کرد و گفت:
گاهی یادم میرود بودنت را...
کاش بیشتر نسیم بوزد...
|
*بسم الله الرحمن الرحیم* احیاى کتاب و سنّت در عاشورا(قسمت سوم) در قـیـام کـربلا هـدف آن اسـت کـه بـا مجاهداتِ عاشوراییان، دین اسلام عزّت خویش را باز یابد و حرمتهاى الهى دیگر بار محترم شمرده شوند و دین خدا یارى شود. در سخنان سیدالشهدا(علیه السلام)، هم نمونههایى از مرگ سنتها و حیات بدعتها و جاهلیّتها مطرح است، هم نکتههایى از بازآفرینى ارزشهاى فراموش شده و احیاگرى نسبت به اصولِ از رمق افتاده . امام حسین(علیه السلام) در نامهاى که خطاب به مردم بصره مىنویسد، مىفرماید: «وَ اَنـَا اَدْعـُوکـُمْ اِلى کـِتـابِ اللّهِ وَ سـُنَّةِ نـَبـِیِّهِ(صلی الله علیه و آله) فـَاِنَّ السُّنَّةَ قـَدْ اُمـیـتـَتْ وَ اِنَّ الْبدعَةَ قَدْ اُحْیِیَتْ، وَ اِنْ تَسْمَعُوا قَوْلى وَ تُطیعُوا اَمْرى اَهْدِکُمْ سبیلَ الرَّشادِ»(1)؛ مـن شـمـا را بـه کـتـاب خدا و سنّت پیامبر فرامىخوانم. سنّت مرده و بدعت زنده شده است. اگر سخنم را بشنوید و فرمانم را پیروى کنید، شما را به راه درست، هدایت مىکنم . در جایى هم حضرت، از انگیزه نامهنگارى و دعوت کوفیان، اینگونه یاد مىکند: «اِنَّ اَهـْلَ الْکـُوفـَةِ کـَتـَبـُوا اِلَىَّ یَسالُونَنى اَنْ اُقْدِمَ عَلَیْهم، لِما اَرْجُوا مِنْ اِحْیاءِ مَعالِمِ الْحَقِّوَ اِماتَةِ الْبِدَعِ»(2) ؛ کوفیان به من نامه نوشته و از من خواستهاند که نزد آنان روم، چرا که امیدوارم معالم و نشانههاى حق زنده گردد و بدعتها بمیرد. در مسیر راه، وقتى به فرزدق بر مىخورد، اوضاع را چنین ترسیم مىکند: «اى فـرزدق ! ایـن جـمـاعت، اطاعت خدا را واگذاشته، پیرو شیطان شدهاند، در زمین به فساد مىپـردازنـد، حـدود الهـى را تـعـطـیـل کـرده، بـه مـیـگـسـارى پـرداخـتـه و امـوال فـقـیـران و تـهـیدستان را از آنِ خویش ساختهاند. من سزاوارترم که براى یارى دین خدا بـرخـیـزم، بـراى عـزّت بـخـشـیـدن بـه دیـن او و جـهـاد در راه او، تـا آن کـه "کـلمة الله" برتر باشد.»(3) ایـن هـدف و فـلسـفـه قـیـام را از زبـان فـرسـتـاده امـام، حـضـرت مـسـلم بـن عقیل هم در کوفه مىشنویم. وقتى مسلم بن عقیل را دستگیر کرده و به دارالاماره آوردند، ابن زیاد او را به شورشگرى و تفرقه افکنى متّهم ساخت. مسلم با شهامت او را چنین پاسخ داد: «چـنـان نـیـسـت کـه مـىگـویـى! مردم این شهر بر این باورند که پدرت نیکمردانشان را کشته و خـونهـاشـان را ریـخـتـه و هـمچون شاهان ایران و روم رفتار کرده است. ما آمدیم تا به عدالت دعوت کنیم و به کتاب خدا فراخوانیم.»(4) این تهمت و دفع آن، در مورد خود امام حسین (علیه السلام) هم گفته شده است. عمرو بن سعید، پس از بیرون آمدن امام حسین (علیه السلام) از مکّه و عزیمت به سوى کوفه، نامهاى به او نوشت و از او خواست که از این مسیر برگردد و تفرقهافکنى نکند که هلاک شود. حضرت در پاسخ او نوشت: «کـسـى کـه دعـوت بـه سـوى خـدا کـنـد و عـمـل صالح انجام دهد و بگوید من از مسلمانانم، هرگز دشمنى و مخالفتى با خدا و رسول نکرده است.» (5) و بدینگونه حرکت خویش را، حرکتى خداجویانه و اصلاحگرانه خواند، نه شورشى تفرقه انگیز، تا بهانه کشتن او به حساب آید. منابع: 1- تاریخ طبرى، ج 4، ص 266 . 2- الاخبار الطوال، دینورى، ص 246 . 3- تذکرة الخواص، سبط بن الجوزى، ص 217 . 4- تاریخ طبرى، چاپ قاهره، ج 4 ، ص 282 . 5- تاریخ طبرى، چاپ قاهره، ج 4، ص 292 (امّا بعد، فانّه لم یشاقِقِ الله و رسولَهُ مَنْ دعا الى الله عزوجّل و عَمِلَ صالحاً و قال إنّنى من المسلمین ... .) برگرفته از کتاب پیامهای عاشورا، جواد محدثی اللهم صل علی محمد و ال محمد یاعلی
[ یادداشت ثابت - شنبه 92/8/26 ] [ 7:4 عصر ] [ kebriya ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |